کد مطلب:312328 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:201

علل پایداری زمین
برگرفته از: «وهم قوام الارض.».

یاوران امام حسین (ع) مایه ی پایداری زمین هستند؛

آیا مقصود از زمین در این روایت رسول خدا (ص) تنها همین كره ی خاكی است یا مجموعه ی هستی را نیز شامل می شود؟ آیا پایداری زمین تنها به عوامل مادی آن بستگی دارد یا علل دیگری نیز در كار است؟ این ها و جز این ها سؤال هایی است كه پاسخ به هر كدام از آن ها نیاز به نوشتار مستقل دارد ولی به صورت فشرده می توان گفت در زیارت امام حسین (ع) می خوانیم: «بكم تنبت الارض اشجارها و بكم تخرج الاشجار اثمارها، بكم تنزل الماء؛ به بركت شماست كه زمین درختانش را می رویاند و درختان میوه می دهند و باران می بارد.» اكنون در توضیح این نكته به مثالی بسنده می كنیم: نقش پدر و مادر در تولید فرزند، غیرقابل تردید و نكار است، ولی به جز آنان در سلسله ی علل ایجاد كننده ی كودك، اراده ی خداوند و مشیت او نیز وجود دارد:

افرأیتم ما تمنون أأنتم تخلقونه ام نحن الخالقون [1] .

آیا می دانید چه در منی و نطفه دارید؟ آیا شما آن را خلق می كنید یا ما خالق آنیم؟



[ صفحه 187]



اما كیفیت فاعلیت خداوند چگونه است؟ آیا فعالیت او در عرض (كنار) فاعلیت پدر و مادر است؟ آیا انتساب كار واحد به فاعل های متعدد امكان پذیر است؟ كیفیت تأثیر هر كدام چگونه است؟

پاسخ سؤال های فوق را در آیاتی از كلام خداوند كه مسأله مرگ را به چند فاعل نسبت داده است جست وجو می كنیم:

1- الله یتوفی الانفس حین موتها [2] .

خداوند جان ها را هنگام مرگ می گیرد.

و هو الذی یتوفاكم باللیل [3] .

و اوست كه به هنگام شب جان شما را می گیرد.

2- قل یتوفاكم ملك الموت الذی و كل بكم [4] .

بگو: فرشته ی مرگی كه بر شما گماشته شده جانتان را می گیرد.

3- حتی اذا جاء احدكم الموت توفته رسلنا [5] .

وقتی یكی از شما را مرگ پیش آید، فرستادگان ما جان او را باز می گیرند.

نسبت «توفی» [6] در این آیات به خداوند، و نیز به ملك الموت و رسولان خدا از قبیل تفنن در مراتب نسبت است؛ یعنی هر كدام از این فاعل ها دارای مرتبه ای از فاعلیت هستند و سر سلسله ی نهایی آن ها خداوند است. روشن است كه هر آنچه لباس زیبای وجود بر تن دارد، مقهور مالكیت و فاعلیت خداوند است و همه ی هستی به او منتهی می شود. از سویی علیت و معلولیت و تأثیر و تأثر موجودات عالم نسبت به



[ صفحه 188]



یكدیگر نیز امری مسلم و قابل پذیرش است. بنابر این فاعلیت خداوند نه بدان معناست كه یهود می پنداشت:

قالت الیهود یدالله مغلولة غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا [7] .

یهودیان گفتند: دست خدا بسته است. دستانشان بسته باد! و به سبب آنچه گفتند لعنت شدند.

و نه بدین معناست كه علیت و فاعلیت غیر خداوند نادیده انگاشته شود. بلكه فاعلیت همه ی موجودات در طول فاعلیت حق است و همه ی آن ها به او باز می گردند. مثلا نقشی كه از زبان قلم بر صفحه كاغذ تراوش می كند، همان گونه كه معلول قلم است، متأثر از فعالیت انگشتان و در نهایت نیز مقهور فاعلیت و اراده ی انسان است [8] .

بر اساس آنچه گفته شد، این كلام بلند نبوی: «و هم قوام الارض» و بخش بعدی آن: «و بهم ینزل الغیث» در روایت مورد بحث و دیگر مضامین مشابه آن در زیارات و روایات بیانگر فضایل ائمه (ع)، قابل توجیه و تفسیر خواهد بود. بنابر این اگر در قرآن می خوانیم كه خداوند زمین و آسمان را از زایل شدن نگهداری می كند و قوام زمین و آسمان به دست اوست: «ان الله یمسك السموات و الارض ان تزولا» [9] و از سویی دیگر در زیارت جامعه، عامل قوام زمین و آسمان ائمه (ع) معرفی شده اند: «و بكم یمسك السموات ان تقع علی الارض» [10] و در این روایت منشأ قوام و استواری زمین،



[ صفحه 189]



اصحاب امام حسین (ع) معرفی گردیده اند: «و هم قوام الارض»، با توجه به مقدمه ی پیش گفته، شائبه ی هر گونه تناقض از این سخنان برطرف خواهد شد [11] .


[1] واقعه: 58 و 59.

[2] زمر: 42.

[3] انعام: 60.

[4] سجده: 32.

[5] انعام: 61.

[6] در اين باره بنگريد به: التوحيد، ص 268؛ الاحتجاج، ص 364.

[7] مائده: 64.

[8] در توجيه و تفسير موضوع فوق كه به گونه اي با مباحث «جبر و اختيار»، «ربط حادث و قديم» و «فاعليت خداوند» مربوط است، هر كدام از متكلم، فيلسوف و عارف بر اساس روش علمي خود، مطالب ارزشمندي ارائه كرده اند:

فيلسوف با بررسي عناويني چون تقدم علت غايي بر معلول، علت نياز ممكن به واجب، معيت قيوميه ي حق، صادر اول (حقيقت محمدية)، سلسله ي طولي علل و فاعليت حق (بالرضا يا بالعنايه بر اساس مشرب هاي فلسفي) دست به تبيين مسأله ي فوق زده است و عارف با پرداختن به بحث هايي چون مظهريت تام انسان كامل، صادر اول، فاعليت بالتجلي خداوند نسبت به كائنات، از طريق تفسير انفسي آيات حق به توجيه آن اقدام كرده است.

[9] فاطر: 41.

[10] مفاتيح الجنان.

[11] در كلام الهي مي خوانيم: «ان الينا ايابهم ثم ان علينا حسابهم؛ بازگشت آنان به سوي ماست؛ سپس حساب آنان بر عهده ي ماست.» (غاشية: 26 - 25) و در زيارت جامعه مي يابيم: «و اياب الخلق اليكم و حسابهم عليكم؛ و بازگشت خلق به سوي شماست و حساب آنان بر عهده ي شماست.» (مفاتيح الجنان) همچنين بررسي رواياتي كه در فضيلت مؤمن از ائمه (ع) رسيده شايان توجه است: وجود مؤمن منشأ بركات و نزول نعمت هاي خداوند است و به سبب او از ديگران رفع عذاب مي شود. بنگريد به: بحارالانوار، ج 74، ص 390 و الكافي، ج 8، ص 213.